English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7532 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
producer price index U شاخص قیمت تولیدی
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
bear U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
cost of sales U قیمت تمام شده کالای فروش رفته
gold export point U قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
basic standard cost U قیمت پایه
base price U قیمت پایه
standard price U قیمت پایه
basis price U قیمت پایه
basic price U قیمت پایه
reserve price U قیمت پایه در حراج
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
roll back U قیمت جنسی یاکالایی را بسطح اولیه پایین اوردن
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
auction sale without reserve U فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
cost of goods purchased U قیمت تمام شده کالای خریداری شده
open policy U بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
business goods U کالای تولیدی
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
opportunity cost U هزینههای کالای تولیدی
producer's goods U مواد تولیدی
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
value added U اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
mile U مقیاس سنجش مسافت
miles U مقیاس سنجش مسافت
restoration U احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
feed stock U مواد اولیه
raw materials U مواد اولیه
commodity U مواد اولیه متاع
bulk material U مواد اولیه حجیم
buffer stock U مواد اولیه ذخیره
commodity market U بازار مواد اولیه
raw material stock U موجودی مواد اولیه
carpet materials U مواد اولیه فرش
bins U مخزن مواد اولیه
commodities U مواد اولیه متاع
bin U مخزن مواد اولیه
energy feedstock U مواد اولیه انرژی
bunker U مخزن مواد اولیه
bunkers U مخزن مواد اولیه
chemical feedstock U مواد اولیه شیمیایی
drawing materials U مواد اولیه نقشه کشی
biomass feedstock U مواد اولیه زیست توده
primary material U مواد اولیه فرش [همچون نخ و رنگ]
all in price U قیمت کل
set (one) back <idiom> U قیمت
nominal U کم قیمت
price U قیمت
cif U قیمت
worth U قیمت
treasure U ذی قیمت
price limit U حد قیمت
price line U خط قیمت
At the price of. At the cost of . U به قیمت
quotation U قیمت
quotations U قیمت
cost U قیمت
PR U قیمت
high priced U پر قیمت
bourse U قیمت
above rubies U بی قیمت
priceless U بی قیمت
prices U قیمت
wage price spiral U قیمت
values U قیمت
wage price guideline U قیمت
value U قیمت
valueless U بی قیمت
cost,insurance,freight and exchange(cif& U قیمت
equivalent U هم قیمت
equivalents U هم قیمت
valuing U قیمت
invalued U بی قیمت
price discrimination U تبعیض قیمت
consideration U جایزه قیمت
half price U نصف قیمت
value U قیمت کردن
sopt price U قیمت نقد
price freezing U تثبیت قیمت
price adjustment U تعدیل قیمت
price homogeneity U همگنی قیمت
price increase U ترقی قیمت
average price U قیمت متوسط
appraisal U تعیین قیمت
price index U شاخص قیمت
considerations U جایزه قیمت
minimum charge U حداقل قیمت
price ceilings U سقف قیمت
appraisals U تعیین قیمت
price determination U تعیین قیمت
price effect U اثر قیمت
price elasticity U کشش قیمت
values U قیمت کردن
price control U کنترل قیمت
price differential U تفاوت قیمت
price chiseling U تقلب در قیمت
price elasticity U حساسیت قیمت
parity price U قیمت لایتغیر
parity price U قیمت مشابه
price freeze U تثبیت قیمت ها
price freezing U انجماد قیمت
price ceilings U تثبیت قیمت
price ceilings U حداکثر قیمت
valuing U قیمت کردن
support price U قیمت حمایتی
sale price U قیمت حراج
sale price U قیمت فروش
ruling price U قیمت روز
underpricing U کم قیمت گذاشتن
target price U قیمت موردنظر
unit price U واحد قیمت
unit price U قیمت واحد
apprise U قیمت کردن
unjust price U قیمت ناعادلانه
apprises U قیمت کردن
apprising U قیمت کردن
repurchase price U قیمت بازخرید
regular price U قیمت عادی
reasonable price U قیمت عادله
reasonable price U قیمت معقول
slash U قیمت راشکستن
slash U قیمت را شکستن
trade price U قیمت صنفی
trade price U قیمت تجاری
supply price U قیمت تولیدکننده
supply price U قیمت عرضه
lump sum U قیمت مقطوع
lump sums U قیمت مقطوع
terminal price U قیمت تحویل
terminal price U قیمت نهائی
standard price U قیمت استاندارد
spot price U قیمت نقدی
sopt price U قیمت روز
deflation U تنزل قیمت
quote U قیمت دادن
quoted U قیمت دادن
trade price U قیمت تجارتی
quotes U قیمت دادن
shadow price U قیمت سایهای
selling price U قیمت فروش
slashed U قیمت راشکستن
slashed U قیمت را شکستن
slashes U قیمت راشکستن
costing U قیمت گذاری
asking price U قیمت آخر
price system U نظام قیمت
price support U حمایت قیمت
price support U تایید قیمت
price stabilization U ثبات قیمت
price stabilization U تثبیت قیمت
price stability U ثبات قیمت
price stability U تثبیت قیمت
basis U قیمت واحد
price responsiveness U کشش قیمت
price reduction U کاهش قیمت
price ratio U نسبت قیمت
price list U لیست قیمت
price list U فهرست قیمت
price level U سطح قیمت
price leadership U رهبری قیمت
pricing U قیمت گذاری
price tag U اتیکت قیمت
slashes U قیمت را شکستن
freight U قیمت حمل
purchase money U قیمت جنس
prizer U قیمت گذار
estimate U قیمت شهرت
estimated U قیمت شهرت
estimates U قیمت شهرت
estimating U قیمت شهرت
priceless U بسیار پر قیمت
appreciation U ترقی قیمت
appreciations U ترقی قیمت
pricer U قیمت گذار
price theory U نظریه قیمت
oil price U قیمت نفت
mark down U تنزل قیمت
claimers U اسبهای هم قیمت
just price U قیمت منصفانه
close price U قیمت نزدیک
just price U قیمت عادلانه
competitive price U قیمت رقابتی
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
1To be capable of quoting
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1An evaluation is an assessment, as systematic and impartial as possible, of a project, program or policy. It focuses on expected and achieved accomplishments
1Material-dependent representative
1preppy
2credit score
1a food shop let us "eat now,pay later"thanks to the Barrett name.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com